Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-01@13:45:50 GMT

صدای پای صیانت‌پلاس؟

تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۹۵۳۸۳

صدای پای صیانت‌پلاس؟

اخیرا و با اظهارنظر‌هایی که از جانب برخی از افراد نزدیک به این تفکر‌ها مطرح شده می‌توان گفت این نگرانی چندان بی‌مورد هم نیست. درحالی‌که همچنان تحلیل‌های زیادی پیرامون مشارکت ۴۰ درصدی و بالا بودن میزان آرای باطله مطرح می‌شود به نظر می‌رسد در نگاه برخی از افراد آنچه مهم است تنها پیروزی خودشان است و در این چهارچوب و در نگاه آن‌ها اتفاقا انتخابات پرشوری هم برگزار شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرهیختگان، در نگاه برخی از این افراد درک وارونه‌ای از خواست مردم و توقع آن‌ها از مجلس وجود دارد تا آنجا که نتایج انتخابات را در حد مخالفت یا موافقت با طرح صیانت تنزل داده اند، مثال عینی این تفکر و نگاه را می‌شود در متنی که روح‌الله مومن‌نسبت، دبیر ستاد امر به معروف تهران در ویراستی منتشر کرده دید.

او درباره نتیجه انتخابات اخیر در ویراستی نوشت: «در تهران و سراسر کشور، اصلی‌ترین مخالفان صیانت از مردم در فضای مجازی، به نحو عبرت‌آموزی توسط مردم تحقیر و حذف شدند. این یعنی آن‌ها که دستور خدا را به طمع رای زیر پا بگذارند، دنیا و آخرت‌شان را باخته‌اند. از طرف دیگر تقریبا همه موافقان صیانت از ایران با عزت وارد مجلس شدند... خبری در راه است.»

این اظهارنظر‌ها این نکته را مورد توجه قرار می‌دهد که قرار است با طرح‌هایی که به جای حل مشکلی از مردم، فاصله آن‌ها را با نظام حکمرانی تشدید می‌کند و در ادامه حتی ممکن است منجر به بروز دوباره اتفاقات تلخی مثل ۱۴۰۱ باشد، مواجه باشیم. برای بررسی بیشتر اظهارات اینچنینی پای صحبت کارشناسان و فعالان فضای مجازی نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

مردم، جمهوریت و حداقل‌هایی برای افراطیون

مصطفی منتظر، جامعه‌شناس: آقای مومن‌نسب که معمولا با جمله «دوگیگ اینترنت و حاملگی» شناخته می‌شود در ویراستی نوشته‌اند که «مخالفان صیانت از مردم در فضای مجازی توسط مردم تحقیر و حذف شدند» و سپس از این گزاره اشتباه، نتیجه‌ای عرشی و فرامادی گرفته‌اند و ادامه داده‌اند افرادی که «دستور خدا را به طمع رای زیر پا بگذارند، دنیا و آخرت‌شان را باخته‌اند.»

این متن کوتاه پر است از ایرادات و مغالطات که مهم‌ترین آن استفاده از لفظ مردم است. گرچه کمپین تحریم انتخابات توسط دشمن شکست خورد و مردم پای صندوق‌های رای آمدند، اما نباید خود را فریب دهیم. این یک واقعیت قطعی پیش‌روی ماست که ۵۹ درصد از مردم هم به دلایل مختلف به این مشارکت عمومی نپیوستند؛ لذا باید به‌صورت قطع گفت که نمایندگان مجلس آینده، نمایندگی کاملی از «مردم» ندارند.

البته شاید آقای مومن‌نسب مانند برخی بزرگان هم‌فکرشان معتقد هستند که «مردم فقط همین متدینان هستند» و دیگر اقشار مردم، اساسا محلی از اعراب ندارند. باید به ایشان و دیگر هم‌فکران‌شان نگاه حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب را درباره نسبت جمهوریت و اسلامیت تکرار کنیم و همچنین آن بیان نورانی امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر را به یادشان بیاوریم که «مردم یا برادر دینی تو هستند یا انسانی شبیه تو» و حاکم وظیفه دارد با همه آن‌ها به عدالت برخورد کند.

علاوه‌براین باید به آقای مومن‌نسب یادآوری کرد که بخش بزرگی از منتخبان انتخابات ۱۱ اسفند، رای کمی از میان رای‌دهندگان و رای ناچیزی از میان واجدان شرایط رای داشتند. برای مثال آقای تقی‌پور که رئیس کمیسیون صیانت و اصلی‌ترین حامی آن بوده، در تهران ۲۳ درصد آرای به‌صندوق‌ریخته‌شده را کسب کرده. این عدد به نسبت کل افراد واجد شرایط رای در تهران ۵.۵ درصد است، یعنی آقایان طرفدار صیانت با وجود حضور در دو لیست، توانستند صرفا پنج درصد مردم را مجاب به تایید ادامه مسیر کنند. البته حتما این عدد برای آقای مومن‌نسب و دوستان‌شان تکراری است. برای مثال برخی برنامه‌های به اصطلاح انقلابی صداوسیما هم همینقدر مخاطب دارد. شاید اصلا منظور ایشان از «صیانت از مردم» دقیقا صیانت از همین اندازه از جمعیت کشور و رها کردن بقیه است.

فارغ از این بحث‌ها باید دقت کرد که وضعیت سیاسی در ایران، بغرنج‌تر از هر لحظه در دو دهه اخیر است. آرای سفید بالا و عدم رای‌آوری لیست‌های انتخاباتی حتی در میان رای‌دهندگان، نشان از دوران خروج نظام سیاسی از نمایندگی سیاسی دارد، یعنی بخش اعظمی از جامعه فردی را در بین نامزد‌ها پیدا نمی‌کنند تا به او اعتماد کرده و مسئولیت نماینده شدن را به او اعطا کنند. این عدد برای تهران بیش از ۹۰ درصد از مردم است؛ چراکه نفر اول کمتر از هشت درصد آرای واجدان شرایط رای را کسب کرده است.

با تامل در ابعاد این موضوع عمق وضعیت بغرنج بیشتر نمایان می‌شود. اگر نظام حکمرانی نتواند به‌درستی خواست و نظر عمومی را در فرآیند‌های قانونی پیگیری و اجرا کند به مرور درونگرا و خودبسنده خواهد شد، یعنی تلقی خود نسبت به حکمرانی را از مردم‌پایه بودن به قدرت‌پایه بودن تغییر خواهد داد. نتیجه این وضعیت خروج از دایره جمهوریت و عدم‌توجه به رضایت عمومی در حکمرانی است.

مردم جایگاه خود برای تعیین ریل حکمرانی را از دست داده و به مرور خود را از تمام مناسبات سیاسی جدا می‌کنند، یعنی نظام حکمرانی از پشتیبانی حداکثری دور شده و خود را بی‌نیاز از مردم می‌پندارد. قطعا این جدا شدن دوطرفه به ضرر هر دوطرف خواهد بود. اولا نظام حکمرانی بدون مردم نمی‌تواند توسعه و پیشرفت را به نتیجه برساند و ثانیا خود را از توان منابع انسانی کارآمد محروم می‌سازد و صرفا به نیرو‌های متصل به خود بسنده می‌کند. مردم هم با ناکارآمدی نظام حکمرانی خود را درگیر مسائل روزمره می‌بینند.

اینجاست که باید جمله طلایی رهبر معظم انقلاب را به همه یادآوری کنیم: «من عرض می‌کنم هر دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» وابسته به انتخابات است. «جمهوری» یعنی مردم‌سالاری، یعنی حاکمیت کشور به دست مردم. خب مردم چگونه در حاکمیت دخالت کنند؟ هیچ راهی به جز انتخابات وجود ندارد.» و ادامه می‌دهند «انتخابات می‌تواند، ولی فقیه در کشور انتخاب بکند و به وجود بیاورد، یعنی اسلامیت را تامین کند.» ایشان در جایی دیگر درباره این نسبت می‌فرمایند: «این بحث که در نظام اسلامی جمهوریت مقدم است یا اسلامیت مقدم است، یک بحث بی‌معنی و انحرافی است. اسلامیت و جمهوریت دو عنصر جدا نیستند که به یکدیگر وصل شده باشند و یک حقیقت را به‌وجود آورده باشند؛ در دل اسلامیت، جمهوریت هست. در دل اتکا به حکم الهی، تکیه به مردم و احترام به خواست و رأی مردم هست.» ۱۳۸۸/۵/۱۲. اما متاسفانه برخی برعکس این مسیر را طی می‌کنند.

نتیجه این وضعیت بی‌نمایندگی و دوری از مردم چیست؟ همان چیزی که امروز پیش چشم ماست؛ ظهور افراط‌گرایی. افراط‌گرایان به اسم انقلاب اسلامی، دایره جمهوریت را به نحوی تنگ می‌کنند و تعابیری را به‌عنوان مرز انقلابی بودن ترسیم می‌کنند که شاید رهبر معظم انقلاب هم در آن مرز‌ها جا نشوند. این‌ها جمهوریت را حذف می‌کنند حال اینکه جمهوریت از ذاتیات انقلابی‌گری حقیقی است و مورد تاکید امامین انقلاب بوده و هست.

باید دقت داشت که در طرف مقابل این افراطی‌گرایی به اسم انقلابی‌گری، ولی تهی از آن، افراطی‌گرایی ضداسلامیت ظهور خواهد کرد، یعنی افرادی که بدون رودربایستی علیه اساسی‌ترین اعتقادات دینی مردم کنشگری مجازی می‌کنند و برای کشتن حامیان جمهوری اسلامی یا حمله به ایران، نسخه‌ای می‌پیچند.

جالب اینجاست که ابزار‌های نوین هم به کمک همین افراط‌گرایی دوطرفه آمده است. جایی که پوپولیسم و افراد پرسروصدا، جای نخبگان را گرفته و مسیر را برای کنشگری خود باز می‌بینند. افرادی که در بهترین حالت متخصص در سخنرانی یا توییت زدن هستند و هیچ تخصص دیگری را در چنته ندارند. شبکه به آن‌ها اجازه می‌دهد تا سخن جذاب، اما افراطی و عموما غیرعقلانی خود را به شکلی گسترده توزیع کنند. وضعیت وقتی بدتر می‌شود که این پوپولیسم با خشونت کلامی و توهین و تهمت همراه شده و هر مخالف و منتقدی را با انواع ابزار‌های مجازی «ادب» می‌کند، یعنی فرآیند‌های گفت‌وگومحور کنار گذاشته می‌شود و شکلی نوین از مرید و مرادی آن هم بر بستر شبکه شکل می‌گیرد.

هر وقت مراد دستور حمله می‌دهد، لشکری از اکانت‌ها حمله می‌کنند و هر وقت آتش‌بس می‌دهد، سکوت می‌کنند. مراد هم هیچ زمان حاضر به پاسخگویی نیست و همیشه از دیگران مطالبه شفافیت و پاسخ می‌کند. باید توجه داشت این مشکل، امری جهانی است که از درون آن ترامپ و بولسونارو و میلی درمی‌آید. البته که مشخص است راه‌حل، محدودیت دسترسی به این شبکه‌ها نیست بلکه بسط عقلانیت، تنظیم‌گری معقول و همچنین برخورد با شومن‌های پرسروصداست. اتفاقا یکی از علل نتیجه کنونی همین فیلترینگ بی‌دروپیکر به جای تنظیم‌گری معقول است.

در این وضعیت پیچیده سیاسی باید نابودی مرجعیت‌های سیاسی سابق را هم به‌عنوان متغیری مهم در نظر گرفت. گروه‌ها و گفتمان‌های سابق که فکر می‌کردند در اوج خود هستند ناگهان توسط مردم کنار گذاشته شده و لیست‌شان نفی می‌شود. نیرو‌های سابق سیاسی از پاسخگویی به مردم و سوالات‌شان ناتوان هستند. این ناتوانی در تولید گفتمان‌های جدید مبتنی‌بر اصول سابق هم قابل مشاهده است که موجب کاهش قدرت اجتماعی و شکل‌گیری تشکیلات می‌شود.

آنچه در ۱۱ اسفند رخ داد نه انتخاب مردم به تعبیر آقای مومن‌نسب که ناانتخاب مردم بود. این مردم نشان داده‌اند حاضر به همراهی دشمن و اپوزیسیونی که افسار به دست دشمن دارند، نیستند. اما در عین‌حال با انواع کنشگری خود اعلام می‌دارند که وضعیت سیاسی نیاز به تحول دارد. جالب اینکه این تحول، خواسته آغازین سال رهبر انقلاب از همگان بود، اما مورد توجه مسئولان و نخبگان قرار نگرفت.

حالا باید ترسید از اینکه تحول توسط همین پنج درصدی‌ها مطالبه به مطلوب شود و نتیجه آن بشود چیزی بسیار بدتر از صیانتی که در مجلس یازدهم تصویب نشد. نبود نمایندگی سیاسی، اثر منفی شبکه اجتماعی، اضمحلال مرجعیت سیاسی، ابتذال امر سیاسی، تندروی به اسم انقلابی‌گری، جدا کردن جمهوریت از اسلامیت و تهی کردن انقلاب اسلامی و از همه مهم‌تر دور شدن از خط رهبر معظم انقلاب، مسائلی است که نیاز به تحول دارد. والا ممکن است در انتخابات بعدی، نفر اول، آرای سفید باشد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل رهبر معظم انقلاب نظام حکمرانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۵۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمِ متفکر

۱۲ اردیبهشت ماه، سالگرد ترور آیت‌الله مرتضی مطهری، تئوریسین جمهوری اسلامی ایران است. شخصیت متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و دانشمند اسلام‌شناسی که به گفته رهبر انقلاب «نظام جمهوری اسلامی، بر پایه آن تفکر و برداشتی از اسلام بنا شده که آقای مطهری آن را ارائه کرده است».

به گزارش خبرگزاری ایمنا، علامه شهید مرتضی مطهری (ره) از دو جهت در روند نهضت اسلامی مردم ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ انجامید، نقشی اساسی ایفا کرد؛ یکی از این جهت که وی در جایگاه نظریه‌پردازی و تولید فکر دینی قرار گرفت و توانست هم بسیاری از کنشگران سیاسی این نهضت را از فروغلتیدن در اندیشه‌های مارکسیستی و الحادی و التقاطی بازدارد و هم به اشکالات و شبهات نظری ساخته و پرداخته شده از سوی فعالان گفتمان مارکسیستی و التقاطی پاسخ متقن گوید؛ دیگر اینکه شهید مطهری از جهت تصمیم‌سازی سیاسی کلان و راهبردی، در مرتبه پس از امام خمینی (ره) قرار داشت؛ چراکه امام، اعتمادی وصف‌ناپذیر به وی داشت. به سبب همین منزلت تئوریک و جایگاه سیاسی، می‌باید آرا و نظریات شهید مطهری را با حساسیت و دقتی وافر مطالعه کرد و اعتنا و اتکایی درخور، نسبت به آنها روا داشت.

مطهری در عین داشتن نگاه‌های نوآورانه‌ای که از چهارچوب زمانه نیز فراتر بود، خطوط قرمز و اصول ثابتی داشت؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت ایدئولوژی مطهری به هیچ قیمتی خریدنی نبود؛ در خاطرات نزدیکان شهید آمده است: «نفر دوم انقلاب و تنها کسی که استدلال‌های او را امام (ره) بدون بحث می‌پذیرفت، مرتضی مطهری بود».

مطهری نه صرفاً یک مبارز انقلابی و کنش‌گر مدنی بلکه یک نظریه‌پرداز جامع‌الکمالات و عقل و مغزِ متفکر انقلاب اسلامی بود؛ او فهمیده بود که مبارزات میدانی و عینی و عمل‌گرایانه را بسیاری می‌توانند انجام دهند، اما مواجه با افکار مارکسیستی و سکولاریستی کار هرکسی نیست؛ نظریه‌پرداز افق تاریخی خلق می‌کند و مطهری در زمانه پرتلاطم خود، تفکر دینی را از زوال و انحراف نجات داد و با سرآمدان جریانات الحادی دست به گریبان شد.

مبانی فکری و سیاسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیدگاه‌های اندیشمندانی همچون مطهری است؛ وی در باب مسئله اسلامیت و جمهوریت اینطور می‌گوید: «کلمه جمهوری (شکل) و اسلامی (محتوای) آن را مشخص می کند. جمهوری یعنی حکومتی که مردم حق انتخاب دارند، رئیس حکومت موقتی است و هرچند سال عوض می شود. اسلامی هم یعنی اداره حکومت با اصول و مقررات اسلامی و حرکت در مدار اصول اسلامی»؛ او حکومت اسلامی را ادامه حرکت انبیاء و اولیاء (ع) می‌داند.

استاد مطهری این اصل دموکراسی را هم که مردم باید بر حاکمان نظارت داشته باشند، می پذیرد و می گوید: «هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد، قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام».

مطهری طرح همبستگی دین و سیاست و آگاهی سیاسی را ضرورت شرعی اعلام می کند و جدایی دین و سیاست را طرح عاملان استعمار قلمداد می‌کند. به نظر وی، اسلام هنگامی قادر است در مقابل نظام های الحادی مقاومت کند که به صورت فلسفه زندگی حکومت کند و به گوشه مساجد و معابد محدود نباشد.

گروهک فرقان که به سرکردگی اکبر گودرزی مسئولیت به شهادت رساندن استاد مطهری را به عهده گرفت، در حالی یکی از علل واهی این ترور را چنین می‌خواند: «چون در منطقۀ قلهکِ تهران، خانه خریده است (مرتضی مطهری) و با اتومبیل شخصی رفت‌وآمد می‌کند، پس با اشرافی‌گری و سرمایه‌سالاری موافق است»، که خطابه‌های این علامه شهید در بهشت زهرا (س) و دقیقاً یک ماه قبل از شهادتش، شخصیت دیگری را به ما می‌نمایاند؛ وی گفته بود: «اگر واقعاً اذعان کردیم به اینکه انقلاب ما یک انقلاب ماهیتاً اسلامی بوده، یعنی عدالت‌خواهانه بوده ولی عدالت اسلامی! آینده این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولاً مسیر عدالت‌خواهی را برای همیشه ادامه بدهد؛ یعنی دولت‌های آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند، تبعیض‌ها را واقعاً از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بی‌طبقه به مفهوم اسلامی نه جامعه بی‌طبقه به مفهومی که دیگران می گویند (اشاره به تفکرات مارکسیستی گروهک فرقان) _که میان اینها از زمین تا آسمان تفاوت است_ ایجاد کنند، دولتِ حال و آینده برای برقراری جامعه بی طبقه اسلامی کوشش کنند و الّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست می خورد چون اصلاً ماهیت این انقلاب ماهیت عدالت‌خواهانه بوده است.

یکی دیگر از سیبل‌های حملات فکری استاد مطهری، تفکرات مارکسیستی بود؛ به‌گونه‌ای که مارکسیسم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت می‌کرد و اساساً دین را افیون جامعه می‌پنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان مشتاق بودند تا دین را از اجتماع ریشه‌کن کنند.

مرتضی مطهری در یکی از سخنرانی‌های کوبنده خود در اوایل انقلاب اینطور می‌گوید: «اینکه مادیون و ضدمذهب‌ها می‌گویند دین تریاک جامعه است، تخدیر است، عامل رکود و توقف است، توجیه‌گر مظالم و تبعیضات است، نگهبان جهل است، افیون توده‌هاست، راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده و دروغ است درباره مذهب راستین، مذهب توحید، مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگی و تاریخ بیرون رانده شده است».

استاد مطهری در رد تفکرات سکولاریستی نیز اینطور بیان می‌کند: «همبستگی دین و سیاست که امثال سید جمال‌الدین (اسدآبادی) مطرح می‌کردند به معنای این نبود که (حاکمان) با استبداد سیاسی به خود قداست دینی بدهند، بلکه برعکس به معنی این است که توده مسلمان دخالت در سرنوشت سیاسی خود را یک وظیفه و مسئولیت مهم دینی بشمارد. همبستگی دین و سیاست به معنی وابستگی دین به سیاست نیست بلکه به معنی وابستگی سیاست به دین است».

شهید مطهری از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با احساس خطر نسبت به آثار مخرّب و مسموم تفاسیر التقاطی و مارکسیستی گودرزی به روشنگری در این زمینه پرداخت. حجت‌الاسلام ناطق نوری در مورد جدّیّت شهید مطهری در برخورد با انحرافات فکری اکبر گودرزی می‌گوید: اولین کتابی که از گروه فرقان به دستم رسید، جزوه تفسیر سوره فرقان بود. من این کتاب را نزد مرحوم مطهری بردم و ایشان هم به من فرمودند: «هرچه از اینها گیرتان آمد برای من بیاور.» روزی به ایشان گفتم: «حاج‌آقا شأن شما بالاتر از این حرف‌هاست که وقت‌تان را صرف لاطائلات (حرف‌های باطل) این پسرک کنید». ایشان جواب بسیار جالبی داد و فرمود: «فلانی! جوان‌هایی که این کتاب‌ها را می‌خوانند، نمی‌دانند یک بچه‌ای به نام اکبر گودرزی این را نوشته، آنها تحت تأثیر این ادبیات و تفسیرهای کذایی و پرجاذبه قرار می‌گیرند. بنابراین من باید پاسخ اینها را بدهم تا جوان‌ها از انحراف مصون بمانند. شأن روحانیّت و ما در این است که جوان‌ها را حفظ کنیم و جلوی هر چیزی را که موجب انحراف آنها می‌شود، بگیریم.»

ضاربان شهید مطهری در تماس با روزنامه‌های کثیرالانتشار خود را اعضای گروه فرقان معرفی کرده و از ترور چندین تن از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی در آینده خبر دادند. در اطلاعیه‌ای دلایل فرقان برای ترور شهید مطهری این‌گونه بیان شده بود: «۱- همکاری با رژیم طاغوتی قبلی ۲- همکاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و طراحی سیاست‌های دیکتاتوری آخوندیسم ۳- مفسد فی‌الارض ۴- بدعت‌گذاری در دین و جعل اصطلاح دروغین «ماتریالیسم منافق» ۵- کوشش برای بازسازی ارتش ضد ملی ۶- سکوت در برابر کشتار وحشیانه خلق مسلمان کرد، ترکمن‌صحرا و… توسط ارتش».

گروهک الحادی فرقان متفکری را به همکاری با رژیم ضد توحیدی و طراحی سیاست‌های دیکتاتوری آخوندیسم متهم می‌کردند که آن شخصیت توأمان به آزادی اندیشه‌ها و رشد اجتماعی مردم اعتقاد راسخ داشت؛ مرتضی مطهری در همین باب می‌گوید: «بسیاری از مسائل اجتماعی است که اگر سرپرست‌های اجتماع افراد بشر را هدایت و سرپرستی نکنند، گمراه می‌شوند. اگر هم بخواهند ولو با حسن نیت به بهانه اینکه مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمی‌فهمند آزادی را از آنها بگیرند به حساب اینکه مردم خودشان لیاقت ندارند، این مردم تا ابد بی‌لیاقت باقی می‌مانند.

مثلاً انتخابی می‌خواهد صورت بگیرد، حالا یا انتخاب وکیل مجلس و یا انتخاب دیگری؛ ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفته‌اید واقعاً حسن‌نیت هم داشته باشید و واقعاً تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب بکند، و فرض می‌کنیم واقعاً هم آن فرد شایسته‌تر است، اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل بکنید و بگویید شما نمی‌فهمید و باید حتماً فلان شخص را انتخاب بکنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. اصلاً باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آنکه می‌خواهد وکیل بشود تبلیغات کند، آن کسی هم که می‌خواهد انتخاب بکند مدتی مردد باشد که او را انتخاب بکنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، بعد به اشتباه خودش را پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل بشود و بعد به صورت ملتی در بیاید که رشد اجتماعی دارد. و الّا اگر به بهانه اینکه این ملت رشد ندارد باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می‌ماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتداً اشتباه هم بکند.»

در نهایت، بهانه‌های فرقان برای ترور شهید مطهری بدون داشتن هیچ مبنای شرعی، عقلی و قانونی و با کج‌فهمی و برداشت‌های سلیقه‌ای و خودسرانه گودرزی و همفکرانش، منجر به ریخته شدن خون پاره‌تن امام و امت اسلام شد.

کد خبر 749610

دیگر خبرها

  • رادیو انعکاس‌دهنده صدای مردم است
  • معلمِ متفکر
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را در خراسان رضوی گزارش دهند
  • صیانت از آرای مردم گنبدکاووس با ۷۰۰ ناظر آموزش‌ دیده
  • رفع تنش آبی مهمترین مطالبه مردم کهگیلویه از دولت
  • منصوری:‌ جمهوری اسلامی ایران در دوره اقتدار قرار داد
  • سد «آبریز» مطالبه مهم مردم کهگیلویه و بویراحمد است/ راه آهن یاسوج مورد توجه قرار گیرد
  • رئیس‌جمهور با یک خط می‌تواند فیلتر را بردارد
  • پای حرف شما هم استانی‌ها در صدای مردم